کمکم، به آخِر سال، نزدیک میشویم و برای چندمین بار و چندمین سال، دغدغه و
اضطرابِ صدمه دیدن هموطنان، در ترقهبازیهای چهارشنبهسوری، در دستگاههای دولتی
مرتبط، مسؤولان، والدین، مدیران مدارس، مؤسسات غیردولتی و خلاصه، در تکتک هر
شهروندی که به سلامت فرزندان این کشور، اهمیت میدهند، خودش را نشان میدهد و
ادارات مختلف، از هماکنون، جلساتِ پی در پیی را در این خصوص، تشکیل میدهند تا
بلکه چارهای برای آن بیندیشند.
این به ظاهر جشن!
و شادمانی، هرسال، از آن رنگ و بوی سنتیاش که از خیلی وقت پیش، چه بهدرست یا چه بهغلط، برایش تعریف کردهاند، دور و دورتر میشود و بیشتر، به میدان جنگ، شبیه میشود
که طی آن، هر نوجوان و جوانی و هر محلهای، میخواهد صدای مواد منفجرهاش، ولو یک
مقدار اندک، بیشتر از آن دیگری باشد و اینچنین میشود که چهارشنبه آخِر سال ایرانیها،
به تعبیری، عید چینیها! میشود؛ چراکه در آن یکی دو شب، میلیونها ترقه ساخت این
کشور، در خیابانهای ایران، منفجر میشود و دودش، به چشم شهروندان ایرانی و پولش،
به جیب سازندگانش میرود.
ابتدائاً و قبل از طرح موضوع و بحث یا ارائه راهکار و پیشنهاد در خصوص چهارشنبهسوری، باید اذعان داشت مدیران و مسؤولان کشور، به جای مقابله با چهارشنبهسوری، ناگزیر باید آن را بپذیرند و زمینه برگزاری یک مراسم شاد و ایمن را با مردم و در کنار مردم و برای مردم، فراهم نمایند؛ چراکه برخوردهای صرفاً سلبی و رد و حذف کلی موضوع چهارشنبهسوری، نه تنها هیچ سود و نتیجه خوبی ندارد و نداده، بلکه هرسال، آن را تشدیدتر هم کرده و باعث تنوع و تقویت بیشتر توان انفجاری مواد منفجره نیز شده است؛ اینکه بیاییم مثلاً کمپینی، با عناوین مختلفی، مثل کمپینِ نه به مواد محترقه یا نه به چهارشنبهسوری، راهاندازی بکنیم یا سخنرانیهای متعددی برگزار کنیم و جلسات هماندیشی برگزار کنیم و احیاناً، مصوبههایی را هم به تصویب برسانیم که هیچ ضمانت اجرایی ندارند، نتیجهای عاید نخواهد شد و در روی همان کاغذ و به عنوان مصوبه مدونِ بدون ضمانت اجرایی، باقی خواهند ماند؛ چنانکه در سالهای متمادی اخیر، وضع به همین منوال بوده است. ما در سالهای اخیر، متأسفانه شاهد برخورد سلبی و سخنرانیهای هجومی برخی از صاحبان تریبون در این خصوص بودهایم و حتی، از برخی تریبونهای نمازهای جمعه و از سوی برخی ائمه جمعه و جماعت، تعابیر مختلفی را راجع به مراسمات چهارشنبهسوری، به شکل نقدهای تند، شاهد بودهایم که هرچند، شاید سخنان و تحلیلها، بعضاً هم درست بودهاند اما تأثیر معکوس آن را امروز شاهد هستیم.
در گذشته نه چندان دور، از همین تریبونها، گاهی از مراسم چهارشنبهسوری، به عنوان مراسم زشت! چهارشنبهسوری یاد شده و بحثهایی شده که به مذاق عموم، خوش نیـامده و نتیجـهای هم نداده است که اگر اینچنین برخوردهـا، رفتارها و گفتارهایـی، نتیجه میداد و برآینـد مناسبی میداشت، پس از سالها رفتارهای اینچنینی قهرآمیز و سلبی در برابر کجرفتاریهای موجود در مراسم چهارشنبهسوری، امروز باید شاهد بهبود و اصلاح وضعیت موجود میبودیم که در عمل، چنین نشده است و آمارها، غیر از آن را نشان میدهند. درست است مراسم چهارشنبهسوری، مبنای شرعی و حتی شاید مبنای عقلی هم نداشته باشد اما خوب یا بد، امروز، بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی را درگیر خود کرده است؛ لذا چهارشنبهسوری، فارغ از خرافه بودن یا مبنای شرعی نداشتنش، میتواند نه به عنوان یک تهدید، بلکه در شرایطی که موضوع نشاط اجتماعی، مورد تأکید مسؤولان، جامعهشناسان و صاحبنظران آسیبهای اجتماعی نیز میباشد، به عنوان یک فرصت، مورد بهرهبرداری صحیح قرار بگیرد.
چهارشنبهسوری، چه بد و چه خوب و چه ما قبول کنیم و چه قبول نکنیم، مقبولیت عمومی یافته و هرسال، هزینههایی را هم به کشور تحمیل میکند. فارغ از سندیت این روز، از خیلی وقت پیش از اینها و از دوران ایران باستان، در استانهای مختلفی، ازجمله: استانهای فارس، گیلان، مازندران، آذربایجان شرقی، اردبیل، خراسان، بوشهر، لرستان، کردستان و... مراسمات خوب و نشاط آوری در این روز، اجرا میشده که نتیجهاش، نشاط جمعی، نزدیکی قلوب، آشتی بین فامیل و همسایه، ازدواجها، رفع کدورتها و ... بوده است که هنوز هم هرچند کمرنگتر، اما ادامه دارند. بسیاری از این مراسمات، مشترک بین استانها و برخی دیگر نیز، خاص همان نقطه و استان بوده اما در کل، به جهت خروجی و نتیجهای که در پی داشتهاند، زیبا و پسندیده بودند. اگر به چهارشنبهسوری، از این منظر نگاه کنیم که طی آن، صله رحم، خدمت به محرومان، هدیه دادن، هدیه گرفتن، شادی کردن، لباس نو پوشیدن، عیادت بیمار و ... اتفاق میافتد، پسندیده است. در یکی از این رسومات که موضوعی به نام فالگوشی بوده، طی آن، دختران جوان، نیت میکردند و پشت دری، میایستادند و به سخنان اهالی خانه، گوش میدادند و بر اساس سخنان آنها، نیت خود را تعبیر میکردند. در استان فارس و در شیراز هم، با توجه به ارادت و علاقـهای که به حافظ داشتنـد و دارنـد، در شب چهارشنبهسـوری، دور هم جمـع میشدنـد و فال حافظ میگرفتند. دختران دم بخت شیرازی هم، به زیارت حضرت شاهچراغ میرفتند. در گیلان، مردم، خاکسترهای باقی مانده از شب چهارشنبهسوری را در فردای آن روز، پای درختان میریختند و معتقد بودند با این کار، درختها، بهتر و بیشتر، بارور میشوند. در گیلان، شب چهارشنبهسوری، دختران دم بخت را به صورت غیرجدی و نمادین، با جارو میزدند و از خانه بیرون میراندند به امید اینکه بختشان باز شود. آذریها هم در کنار آیینهای مشترک دیگر، سنتی به نام «شال ساللاماق» داشتند که به صورت ناشناس، شال خود را وارد خانه همسایگان میکردند و آجیل و شیرینی جمع میکردند که هنوز هم این مراسمات، در برخی از روستاها وجود دارد. مرحوم شهریار هم در شعرشان، به آن اشاره کردهاند؛ آنجا که میسرایند: «آی نه گوزل قايدادی شال ساللاماق؛ بيك شالینا، بايراملئقئن باغلاماق... چه رسم زيبايی است شال انداختن؛ به شال داماد، عيدیاش را بستن.» شال ساللاماق(شال انداختن) از رسوم چهارشنبهسوری بوده که در بیشتر روستاها و شهرها، رواج داشته و تاکنون نیز اعتبار خود را در برخی شهرها و بهویژه روستاها حفظ کرده است که طی آن، جوانان، چندین دستمال پارچهای را به یکدیگر گره میزدند و از آن، طنابی رنگین و بلند درست میکردند و از راهپله خانهها یا از روی دیوار یا از روزنهای که معمولاً در سقف خانههای قدیمی، تعبیه میشده، وارد منزل میکردند و یک سر آن را در بالای بام، در دست میگرفتند؛ آنگاه با اطلاع دادنهای غیرمستقیم، مانند سرفه بلند، صاحبخانه را متوجه حضورشان میکردند؛ صاحبخانهها که منتظر آویختن چنین شالهایی بودند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه را که قبلاً آماده کرده بودند، در گوشه شال میریختند و گرهی بر آن میزدند و با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میکردند که هدیه را بالا بکشد. آنچه در شال بود، درواقع، هم هدیه چهارشنبهسوری بود و هم فال. اگر هدیه، مثلاً نان بود، آن را نشانه نعمت میدانستند و اگر شیرینی بود، آن را نشانه شیرینکامی و شادمانی و اگر انار میبود، آن را نشانه کثرت اولاد در آینده میدانستند. گردو، نشانه طول عمر، بادام و فندق، نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش، نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره میبود، نشانه سپیدبختی بود و در برخی نقاط هم به نوعی، خواستگاری غیرمستقیم بوده است؛ چراکه اگر در این مراسم، پسری که قصد داشت با دختری ازدواج کند، با این روش، پاسخی از دختر میگرفتند اما اکنون، از آن همه رسم و رسوم، چیزی که نسل جدید، وارث آن است، ترقه و آتشبازی و آلودگی صوتی و ایجاد وحشت در اطرافیان و سوختگی خود و دیگران و ایجاد دغدغه و اضطراب برای مسؤولان است.
در چین، افراد مجاز به آتشبازی در اماکن عمومی و حتی خصوصی نیستند؛ مردم فقط مجازند در مکانها و سالنهای از قبل مشخصشده توسط دولت، آتشبازی کنند؛ در غیر این صورت، با جریمه نقدی و غیر نقدی و حتی حبس مواجه میشوند. پیشنهاد دیگر هم انجام آن به صورت فرادا و توسط خانوادهها در منزل یا محله است که معمولاً، به صورت محلهای انجام میگیرد که در این صورت، لازم است موارد ایمنی، کاملاً رعایت شود و آن، نیاز به فرهنگسازی و اطلاع رسانیهای مکرر دارد که هنوز آن اتفاق، به صورت جدی، صورت نگرفته است تا شاهد کمترین آسیبها باشیم. یک تفاوت بسیار مهم در مورد آتشبازی و ترقهبازی ما ایرانیان با سایر کشورها در مراسمات مشابه، این است که نوجوان و جوان ایرانی، معمولاً با دوستانش، ترقهبازی و آتشبازی میکند اما در سایر کشورها، مراسم مشابه، به صورت خانوادهای برگزار میشود و این، یکی از دلایل مهمی است تا نوجوان و جوان، در کنار خانواده نتواند زیاد خطا کند. به عنوان نمونه، استرالیا، نخستین روز سال جدید 2019 میلادی را همچون سالهای قبل، جشن گرفت و این درحالی بود که بیش از یک میلیون نفر از ساکنان شهر سیدنی، برای استقبال از سال ۲۰۱۹ میلادی، در بندر این شهر گرد هم آمدند و ضمن شادی، یکی از باشکوهترین آتشبازیها را انجام دادند؛ برای این آتشبازی که دوازده دقیقه، به طول انجامید، حدود نه تن مواد آتشزا استفاده شد که این میزان، نسبت به سال گذشته، پانصد کیلوگرم افزایش داشت اما این آتشبازی، هیچ تلفاتی بر جای نگذاشت. در دیگر شهرهای مختلف دنیا نیز، در لحظه تحویل سال نو، آتشبازیهای باشکوه و بسیار زیبایی انجام میشود که یکی از دیگری، دیدنیتر است و هرسالـه، طراحیهای جدید و نوآوریهایی انجام میگیرد و افراد زیادی، منتظر هستند تا ببینند آتشبازی سال نوی این شهرها، چهطور خواهد بود؟ در کنار آتشبازی، بعضاً برنامههای متنوع و شاد دیگری هم تدارک دیده میشود و حتی مراسمی برای بزرگداشت بعضی ستارههای سینما، موسیقی و... برگزار میشود. شهروندان کییف، پایتخت اوکراین، هرساله در اوایل تابستان، جشنی را با حضور جمع کثیـری از شهروندان این کشور، در فضای بـازی برگزار میکنند. این مراسم، شباهتهایی با سیزده به در و چهارشنبهسوری ما ایرانیان دارد؛ برافروختن آتش و پریدن از روی آن و نیز درست کردن تاجگل، بخشهایی از این جشن سنتی را تشکیل میدهند اما از ترقهبازی در آن خبری نیست و باز یک مشخصه خوبی هم که این شادیها دارند، این است که به صورت دستهجمعی و خانوادهای است و همه، همراه با خانواده خود، در آن شرکت میکنند و حواسشان به همدیگر است.
- ادارات و دستگاههای دولتی، به تناسب مأموریتهای اداری تعریفشده، میتوانند در کنار اجرای اصل برنامهها در محیط های عمومی، برنامهها و خدماتی را با همراهی بخشهای خصوصی ارائه دهند که به عنوان مثال، میتوان به ادارات و نمونه فعالیتهای مربوط زیر، اشاره کرد: