... ما در سالهای اخیر، متأسفانه شاهد برخورد صرفاً سلبی و سخنرانیهای هجومی برخی از صاحبان تریبون در این خصوص بودهایم و حتی، از برخی از تریبونهای نمازهای جمعه و از سوی برخی از ائمه جمعه و جماعت، تعابیر مختلفی را راجع به مراسمات «چهارشنبهسوری»، به شکل نقدهای خیلی تند، شاهد بودهایم که هرچند، شاید سخنان و تحلیلها، بعضاً هم درست بودهاند، اما تأثیر معکوس آن را امروز شاهد هستیم. در گذشته نهچندان دور، از همین تریبونها، گاهی از مراسم «چهارشنبهسوری»، به عنوان مراسم زشت! «چهارشنبهسوری» یاد شده و بحثهایی شده که به مذاق عموم مردم، خوش نیـامده و نتیجـهای هم نداده است که اگر اینچنین برخوردهـا، رفتارها و گفتارهایـی، نتیجه میداد و برآینـد و خروجی مناسبی میداشت، پس از سالها رفتارهای اینچنینی قهرآمیز و سلبی در برابر کجرفتاریهای موجود در مراسم «چهارشنبهسوری»، امروز باید شاهد بهبود و اصلاح وضعیت موجود میبودیم که در عمل، چنین نشده است و آمارها، غیر از آن را نشان میدهند.
درست است مراسم «چهارشنبهسوری»، مبنای شرعی و حتی شاید مبنای عقلی و منطقی هم نداشته باشد اما خوب یا بد، امروز، بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی را درگیر خود کرده است؛ لذا «چهارشنبهسوری»، فارغ از خرافه بودن یا مبنای شرعی نداشتنش، میتواند نه بهعنوان یک تهدید، بلکه در شرایطی که موضوع نشاط اجتماعی، مورد تأکید مسؤولان، جامعهشناسان و صاحبنظران حوزه آسیبهای اجتماعی نیز میباشد، به عنوان یک فرصت، مورد بهرهبرداری صحیح قرار بگیرد.
امروزه، مردم ایران، در شرایطی بهسر میبرند که دنبال یک بهانهای، ولو کوچک هستند تا نشاطی را برای خود و خانوادهشان ایجاد کنند و از طرفی، ما ایرانیان، طبق آمارهای موجود، جزو کشورهای برتر! جهان در افسردگی هستیم و همه اینها باعث شده و میشود تا از هر برنامه مربوط یا نامربوطی، برای شادشدن، بهره ببریم و از آنطرف هم، بیشتر اجراکنندگان برنامهها، چه در سالنهای اجراء و چه در مراکز صدا و سیما، بعضاً دست به هر کاری میزنند و متوسل به هر رفتار و گفتاری، حتی ناشایسته میشوند و تا مرز لودگی هم پیش میروند تا بلکه مخاطب را بخندانند.
در سالهای اخیر و در سال جاری نیز، شاهد بودهایم در عید کریسمس که مربوط به هموطنان مسیحی میباشد، بیشتر مردم ایرانی غیرمسیحی هم در آن مشارکت میکردهاند! و حجم انبوهی از مشتریهای برخی از کالاهای مربوط به این روزها، مثل کاج و کلاه بابانوئل، در فروشگاه های شهر، غیرمسیحیها و شیعهها بودهاند! این به دنبال نشاط بودنها و به دنبال نشاط گشتنهای ما ایرانیان و ازطرفی، افسردگیهای فراگیر، باعث میشود از حتی برنامهها و اجراهای سبک دست چندم کمدی یا درواقع، لودگیهای متعددی که بعضاً از خود مراکز صدا و سیما هم پخش میشوند، استقبال کنیم و به هر بهانهای که شده و بهزو هم که شده، خودمان و اطرافیانمان را بخندانیم. در موضوع ولنتاین هم که همین اخیراً پشت سر گذاشتیم، شیوه به همین منوال بوده است و در هرسال، شاهد پررونقتر شدن آن هستیم. به نظر میرسد ما باید روی داشتههای خودمان بیشتر متمرکز شویم تا مردم، به طرف برنامهها و فرهنگهای وارداتی و رسم و رسومات ملل و ادیان دیگر کشیده نشوند.
آنچه که محرز است، این است که: چیزی به نام «چهارشنبه» یا اسامی روزهای دیگر هفته، قبل از اسلام، در هیچ تقویمی در ایران نبوده و نیامده است و روزهای هفته، درواقع، از تقویم سامی و عربی وارد ایران شدهاند و تقویم ایرانیان، درواقع سیروزه بوده است و «چهارشنبهسوری»، جزو آداب و آیینهای ایرانیان هم نبوده است و به نظر میرسد از عرب، وارد فرهنگ ایرانی شده؛ چراکه اعراب قبل از اسلام، در روز «چهارشنبه»، مست میکردند تا به تصور خودشان، نحوست! آن روز را که به واسطه مثلاً حضور شیاطین، اجنه! و ... بوده، از بین ببرند؛ از روی آتش پریدن هم، نبوده است؛ در ایران قبل از اسلام، در سنت زرتشتیان هم، این نبوده است که از روی آتش بپرند؛ روشن کردن آتش و دور آتش گشتن و چرخیدن یا نگذاشتن آتش برای خاموش شدن، بوده اما پریدن اینشکلی از روی آتش، نبوده است؛ بنابراین، اینکه برخی میگویند این از روی آتش پریدن، نوعی تأیید زرتشت یا زرتشتیان یا آتشپرستی است و بعد هم بهراحتی، استنتاج میکنند که با اینحساب، «چهارشنبهسوری»، شرک است و کفر! این هم حرف معقول و مستندی نیست.
«چهارشنبهسوری»، چه بد و چه خوب و چه ما آن را قبول کنیم و چه قبول نکنیم، مقبولیت عمومی یافته و در هر سال، هزینههایی را هم به کشور تحمیل میکند؛ هزینههای هم جانی و هم مالی. فارغ از سندیت این روز، از خیلی وقت پیش از اینها و از دوران ایران باستان، در استانهای مختلفی، ازجمله: استانهای فارس، گیلان، مازندران، آذربایجان شرقی، اردبیل، خراسان، بوشهر، لرستان، کردستان و ... مراسمات خوب و نشاطآوری در این روز، اجرا میشده که نتیجهاش، نشاط جمعی، نزدیکی قلوب، آشتی بین فامیل و همسایه، ازدواج ها، رفع کدورتها و ... بوده است که هنوز هم هرچند کمرنگتر، اما ادامه دارند. بسیاری از این مراسمات، مشترک بین استانها و برخی دیگر نیز، خاص همان نقطه و استان بوده اما در کل، بهجهت خروجی خوب و نتیجهای که در پی داشتهاند، زیبا و پسندیده بودهاند.
اگر به «چهارشنبهسوری»، از این منظر نگاه کنیم که طی آن، صله رحم، خدمت به محرومان، هدیه دادن، هدیه گرفتن، شادی کردن، لباس نو پوشیدن، عیادت بیمار و ... اتفاق میافتد، از این منظر، پسندیده است. در یکی از این آداب و رسومات که موضوعی به نام فالگوشی بوده، طی آن، دختران جوان، نیت میکردند و پشت دری میایستادند و به سخنان اهالی خانه، گوش میدادند و بر اساس سخنان آنها، نیت خود را تعبیر میکردند. در استان فارس و در شیراز هم، با توجه به ارادت و علاقـهای که به حافظ داشتنـد و دارنـد، در شب «چهارشنبهسـوری»، دور هم جمـع میشدنـد و فال حافظ میگرفتند. دختران دم بخت شیرازی هم، به زیارت حضرت شاه چراغ میرفتند.
در گیلان، مردم، خاکسترهای باقیمانده از شب «چهارشنبهسوری» را در فردای آنروز، پای درختان میریختند و معتقد بودند: با این کار، درختها بهتر و بیشتر، بارور میشوند. در گیلان، شب «چهارشنبهسوری»، دختران دم بخت را به صورت غیرجدی و نمادین، با جارو میزدند و از خانه بیرون میراندند به امید اینکه بختشان باز شود. آذریها هم، در کنار آیینهای مشترک دیگر، سنتی به نام «شال ساللاماق» داشتند که به صورت ناشناس، شال خود را وارد خانه همسایگان میکردند و آجیل و شیرینی جمع میکردند که هنوز هم، این مراسمات در برخی از روستاها وجود دارد. مرحوم شهریار هم در شعرشان، به آن اشاره کردهاند؛ آنجا که میسرایند: «آي نه گوزل قايدادي شال ساللاماق؛ بيك شالینا، بايراملیقین باغلاماق ... چه رسم زيبايي است شال انداختن؛ به شال داماد، عيدياش را بستن». شال ساللاماق (شال انداختن)، از آداب و رسوم «چهارشنبهسوری» بوده که در بیشتر روستاها و شهرها، رواج داشته و تاکنون نیز، اعتبار خود را در برخی از شهرها و بهویژه در روستاها، حفظ کرده است که طی آن، جوانان، چندین دستمال پارچهای را به یکدیگر گره میزدند و از آن، طنابی رنگین و بلند، درست میکردند و از راهپله خانهها یا از روی دیوار یا از روزنهای که معمولاً در سقف خانههای قدیمی، تعبیه میشده، وارد منزل میکردند و یک سر آن را در بالای بام، در دست میگرفتند؛ آنگاه با اطلاع دادنهای غیرمستقیم، مانند سرفه بلند، صاحبخانه را متوجه حضورشان میکردند؛ صاحبخانهها که منتظر آویختن چنین شالهایی بودند، بهمحض مشاهده طناب رنگین، آنچه را که قبلاً آماده کرده بودند، در گوشه شال میریختند و گرهی بر آن میزدند و با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میکردند که هدیه را بالا بکشد. آنچه در شال بود، درواقع، هم هدیه «چهارشنبهسوری» بود و هم فال. اگر هدیه، مثلاً نان بود، آن را نشانه نعمت میدانستند و اگر شیرینی بود، آن را نشانه شیرینکامی و شادمانی و اگر انار میبود، آن را نشانه کثرت اولاد در آینده میدانستند. گردو، نشانه طول عمر، بادام و فندق، نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش، نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره میبود، نشانه سپیدبختی بود و در برخی نقاط هم بهنوعی، خواستگاری غیرمستقیم بوده است؛ چراکه اگر در این مراسم، پسری که قصد داشت با دختری ازدواج کند، با این روش، پاسخی از دختر میگرفتند؛ اما اکنون، از آن همه رسم و رسوم، چیزی که اکنون نسل جدید، وارث آن است، ترقه و آتشبازی و آلودگی صوتی و ایجاد وحشت در اطرافیان و سوختگی خود و دیگران و ایجاد دغدغه و اضطراب برای مسؤولان میباشد.
اصل و ریشه «چهارشنبهسوری»، فارغ از اینکه مورد تأیید باشد یا نباشد و فارغ از سندیت آن که حتی در شاهنامه و در برخی از کتب دیگر نیز آمده، یک رسم ماندگاری است که برخلاف نظر و اقدام سلبی برخی از مسؤولان، نمیشود و نمیتوان آن را بهکلی حذف کرد. چیزی که باید انجام بدهیم، این است که از آن، استفاده بهینه بکنیم و خطرات آن را به حداقل برسانیم یا اینکه به جای حذف، جایگزینی برای آن ارائه کنیم و تعدیلش کنیم. نسل جدید، دیگر دوست ندارند آیینهای قدیمی را آنهم به همان شکل سنتی، تکرار کنند؛ امروز، کدام نوجوان یا جوانی، دوست دارد یا میتواند شالی را از جایی، به خانه دیگری بیندازد و تقاضای آجیل مشکلگشا یا بهتر است با این وضعیت اقتصادی پیشآمده، بگوییم تقاضای آجیل مشکلساز! بکند؟! ما باید براساس زمان، برنامههایمان را تغییر بدهیم؛ اما نمیتوانیم «چهارشنبهسوری» را حذف کنیم؛ کاری که باید کرد، این است که خطرات آن را کمتر بکنیم؛ متأسفانه امروز، این سنت، به یک ناهنجاری اجتماعی، تبدیل شده و دغدغهای جدی، برای مسؤولان و والدین شده است.
در مورد «چهارشنبهسوری»، تعداد سه پیشنهاد و فرضیه، متصور است: اول اینکه، بهکلی حذف شود که این، امکانپذیر نیست؛ پیشنهاد دیگر، این است که مثل برخی از کشورها که مراسم مشابهی از آتشبازی را دارند، بهصورت مشترک و عمومی و همراه با خانوادهها، در نقاط مختلفی از شهر، مثل: استادیوم ورزشی، پارکها و حتی خود مدارس، بهجهت اینکه بیشتر، مدرسهایها، درگیر این برنامه هستند و مخاطبان برنامه «چهارشنبهسوری» هم، بیشتر و معمولاً، خود دانشآموزان هستند، با حضور والدین و مسؤولان و با تدابیر امنیتی لازم و با حضور آتشنشانها، فوریتهای مختلف، آمبولانسها، نیروی انتظامی، جمعیت هلال احمر و ... این مراسم اجرا شود که این، به نظر میرسد بهترین راهکار باشد که به نشاط جمعی هم منجر میشود. در این خصوص، ضروری است مسؤولان ارشد شهر و استان، از استاندار و شهردار و دادستان گرفته تا کارمندان دیگر ادارات دولتی و غیردولتی نیز، با خانوادههایشان، آنهم نه بهصورت نمایشی و نمادین، بلکه به صورت جدی، حضور داشته باشند؛ توضیح اینکه حرکتهای ناهنجار، معمولاً زمانی رخ میدهند که هویت فرد، آشکار نیست؛ کسانـی هستند که در تاریکـی شب و در حالـتی که شناخته نمیشوند، به سمت مردم و در جلوی مردم و رهگذران، ترقه و لوازم آتشزا پرتاب میکنند؛ درحالی که همین فرد، اگر در جایی مثل استادیوم یا پارک، حضور داشته باشد که او را بشناسند و یا در معرض دید و یا در زیر دوربین باشد، چنین حرکاتی را انجام نخواهد داد. در چین، افراد مجاز به آتشبازی در اماکن عمومی و حتی خصوصی نیستند؛ مردم فقط مجازند در مکانها و سالنهای از قبل مشخصشده توسط دولت، آتشبازی کنند؛ در غیر این صورت، با جریمه نقدی و غیرنقدی و حتی حبس مواجه میشوند.
پیشنهاد دیگر و سوم هم، انجام آن بهصورت فرادا و توسط خانوادهها در منزل یا محله است که معمولاً بهصورت محلهای انجام میگیرد که در این صورت، لازم است موارد ایمنی، کاملاً رعایت شود و آن، نیاز به فرهنگسازی و اطلاعرسانیهای مکرر دارد که هنوز آن اتفاق، بهصورت جدی، صورت نگرفته است تا شاهد کمترین آسیبها باشیم. یک تفاوت بسیار مهم در مورد آتشبازی و ترقهبازی ما ایرانیان با سایر کشورها در مراسمات مشابه، این است که نوجوان و جوان ایرانی، معمولاً با دوستانش ترقهبازی و آتشبازی میکند اما در سایر کشورها، مراسم مشابه، بهصورت خانوادهای برگزار میشود و این، یکی از دلایل مهمی است تا نوجوان و جوان، در کنار خانواده نتواند زیاد خطا کند. به عنوان نمونه، استرالیا، نخستین روز سال جدید 2019 میلادی را همچون سالهای قبل، جشن گرفت و این درحالی بود که بیش از یک میلیون نفر از ساکنان شهر سیدنی، برای استقبال از سال ۲۰۱۹ میلادی، در بندر این شهر، گرد هم آمدند و ضمن شادی، یکی از باشکوهترین آتشبازیها را انجام دادند؛ برای این آتشبازی که دوازده دقیقه، به طول انجامید، حدود نه تن مواد آتشزا استفاده شد که این میزان، نسبت به سال گذشته آن، پانصد کیلوگرم افزایش داشت اما این آتشبازی، هیچ تلفاتی بر جای نگذاشت!
در دیگر شهرهای مختلف دنیا نیز، در لحظه تحویل سال نو، آتشبازیهای باشکوه و بسیار زیبایی انجام میگیرد که یکی از دیگری، دیدنیتر هست و هرسالـه، طراحیهای جدید و نوآوریهایی هم انجام میگیرد و افراد زیادی هم، منتظر هستند تا ببینند آتشبازی سال نوی این شهرها، چهطور خواهد بود؟ در کنار آتشبازی، بعضاً برنامههای متنوع و شاد دیگری هم تدارک دیده میشود و حتی مراسمی برای بزرگداشت بعضی از ستارههای سینما، موسیقی و ... برگزار میشود. به عنوان مثال، شهروندان کییف، پایتخت اوکراین، هرساله در اوایل تابستان، جشنی را با حضور جمع کثیـری از شهروندان این کشور، در فضای غیرمسقف و بـازی برگزار میکنند. این مراسم، شباهتهایی با سیزدهبهدر و «چهارشنبهسوری» ما ایرانیان دارد؛ برافروختن آتش و پریدن از روی آن و نیز درست کردن تاج گل، بخشهایی از این جشن سنتی را تشکیل میدهند اما از ترقهبازی در آن، هیچ خبری نیست و باز، یک مشخصه خوبی هم که این شادیها دارند، این است که به صورت دستهجمعی و خانوادهای است و همه، همراه با خانواده خود، در آن شرکت میکنند و حواسشان هم به همدیگر است.
- ادارات و دستگاههای دولتی، به تناسب مأموریتهای اداری تعریفشده، میتوانند در کنار اجرای اصل برنامهها در محیطهای عمومی، برنامهها و خدماتی را در روز «چهارشنبهسوری» با همراهی بخشهای خصوصی ارائه دهند که به عنوان مثال، میتوان به ادارات و نمونه فعالیتهای مربوط زیر، اشاره کرد:
- ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی:
- پخش فیلم سینمایی.
- اجرای نمایشهای صحنهای و خیابانی کمدی و ...
- اجرای موسیقی زنده.
- دعوت از هنرپیشههای مطرح استانی و کشوری.
- بزرگداشت اصحاب شاخص فرهنگ و هنر.
- ادارات ورزش و جوانان:
- برنامههای متنوع ورزشی ژیمناستیک و ...
- دعوت از فوتبالیستها و قهرمانهای ورزشی.
- مراکز صدا و سیمای استانها:
- برگزاری مسابقات فرهنگی و پوشش برنامهها، به صورت زنده.
- ادارات آموزش و پرورش استانها:
- دعوت از دانشآموزان، به همراه اولیاء.
- ترتیب اجرای برنامههای «چهارشنبهسوری» در مدارس.
- شهرداریها:
- شهرداریها میتوانند در کنار برگزاری برنامههای متنوع در محیطهای باز و بیشتر در مناطق کمبرخوردار شهر، فراخوانی را جهت تحویل مواد منفجره از شهروندان و دارندگان آن، صادر کنند و در قبال تحویل مواد منفجره، تقدیرنامهای را نیز با امضای شخص شهردار و مثلاً همراه با یک کادو یا برخورداری از یک امتیازی، مانند: صدور کارت رایگان استفاده از کتابخانه یا اتوبوس شهری، استفاده از استخر، استفاده رایگان از سالن ورزشی و امثال آن، دریافت کنند و ضمن آن، اسامیشان نیز، برای تشویق خودشان و هم برای ترغیب دیگران، در سایتهای مختلف و در پلتفرمهای مختلف منعکش شود.
- در کنار کارهای ایجابی که به مواردی از آن اشاره شد، میتوان به مواردی، مانند: حذف خدمات درمانی به صورت بیمه در مراکز درمانی را نیز، بهعنوان نمونهای از اقدامات سلبی، درنظر گرفت؛ به این معنی که آسیبدیدگان برنامههای ترقهبازی و آتشبازی روز «چهارشنبهسوری»، حق استفاده ار خدمات بیمه را نداشته باشند.
خلاصه مطالب و ارائه بسته پیشنهادی عملیاتی:
- پذیرش اصل «چهارشنبهسوری»، از سوی مسؤولان، به جای رد آن.
- خانوادگی کردن برنامه.
- فراهم آوردن زمینه برگزاری «چهارشنبهسوری»، در مکانهای عمومی، مانند: استادیوم ورزشی، پارکها، حیاط مدارس و ...
- مشارکت ادارات و حضور مسؤولان ارشد استانی در برنامه.
- اجرای برنامههای متنوع، در کنار اصل برنامه.
- برگزاری «چهارشنبهسوری» در محلهها، با حضور و همراهی والدین و همراه با نظارت و با تدابیر امنیتی و ایمنی لازم.
پیشنهاد ویژه: راهاندازی کمپین در پلتفرمهای مختلف مجازی، با همیاری اصحاب رسانه، سلبریتیها و سایر اشخاص معتمد و ذینفوذ در بین مردم و با استناد و با عنایت به مشکلات جدید ایجادشده اخیر طبیعی، مانند: زلزله خوی، زلزله ترکیه و سوریه و تاجیکستان و همدردی با صدمهدیدگان این حادثه و مواردی از این قبیل و با توضیح پرهیز از هرگونه شادیهای کذایی و آسیبزای اینچنینی.