بازنشر گفت و گوی روزنامه مهد آزادی با نویسنده طولانیترین متن فارسی بدون نقطه
در هر رشتهای از هنر، کسانی هستند که سعی میکنند کاری بیبدیل انجام دهند که دیگرهنرمندان، شاید از انجام آن ناتوانند. در عرصه نویسندگی و شعر و شاعری نیز داشتهایم هنرمندان و نوابغی که با اصول و فن بیان و بدیع و ... شعرهایی را سرودهاند و نوشتههایی را تولید کردهاند که در نوع خود، بیبدیل بوده است. در اینجا، نمونهای از این جنس نویسندگان را که اینبار در نوشتن، خلاقیت و هنر به خرج دادهاند، برایتان معرفی میکنیم. خالق نوشتهای که از آغاز تا پایان آن، کلمهای را نمیبینید که نقطهای داشته باشد؛ چیزی که در ابتداء، ممکن است ساده به نظر برسد.
صاحب این اثر، محمدرضا باقرپور، نویسنده و پژوهشگر آذربایجانی و یک ارسبارانی است؛ سراغ ایشان رفتهایم و مصاحبهای را با وی، ترتیب دادهایم که در ذیل میخوانید:
- روزنامه مهد آزادی: اخیراً در کنار سایر کارهای خوبتان، شاهد خبر کاری جدید از شما در حوزه نویسندگی بودهایم که به نظر میرسد در نوع خود، کمنظیر یا احتمالاً، بینظیر بوده باشد؛ همین نوشته بدون نقطهتان؛ میخواهیم بپرسیم: آیا مشابه این کار، قبلاً شده است؟ یک توضیحی بدهید در این خصوص.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ باسلام و با احترام و با آرزوی قبولی روزه همهمان و با تشکر از شما و سایر همکاران محترمتان در این نشریه و همچنین، آرزوی توفیق برای خوانندگان محترم روزنامه مهد آزادی، این کار من درواقع، یک کار اول و یک کار جدید نیست؛ قبلاً نوشتههای بدون نقطه را در زبان عربی و فارسی داشتهایم؛ ما خطبه بینقطه امام علی علیه السلام را داریم که باعث شگفتی عوام و هم خواص و اهالی قلم میشود؛ این را بیشتر، کسی لمس میکند که خود، مشابه این کار را کرده باشد. امام علی آمدهاند خطبهای را ایراد فرمودهاند که از حروف معجمه و منقوط در جملات آن استفاده نشده است. طبق اسناد و مدارک موجود، تازه این خطبه، تمام آن چیزی نیست که امام علی ایراد فرمودهاند و ظاهراً، بیشتر از آن هم بوده است که در نوشتههای موجود و بهجامانده، همگی آنها نیست و آورده نشده است. حضرت علی، خطبه بدون نقطه را پس از مذاکره اصحاب و بدون درنگ و بلافاصله، ایراد فرمودهاند که این، بسیار شگفتانگیز است و نشانگر تسلط کامل آن حضرت میباشد. با اندکی دقت، میشود فهمید این خطبه، از مراتب علمى و فکرى بالای امام علی حکایت دارد که بدون درنگ و تأمل و بلافاصله پس از صحبت اصحاب، به ایراد آن پرداختهاند. این گفته آن حضرت، در مورد توحید و نبوت و صفات الهى و سنت و سیره رسول الله صلَّى الله علیه وآله میباشد که مردم را به تبعیت از آن حضرت و خوداندیشی و خودسازى، دعوت میفرمایند. در اینکه این کار قبلاً شده، خوُب در زمان قاجار هم، یک متن بدون نقطه، نوشته شده متعلق و از سوی میرزا محمد الویری، خطاب به احمدخان سیف الممالک؛ بعد از آن نیز مشابه این کارها، بارها اما به صورت جستهگریخته و خیلی کوتاه، انجام یافته است که مهمترین و معروفترین آنها، شاید همین نوشته حضرت آیت الله حسنزاده آملی بوده باشد که با مضامین عالی، در وصف پیامبر اکرم تدوین شده است. متن بدون نقطه، در اشعار برخی شاعران، همچون: اهلی شیرازی، میرزا عبدالوهاب قطره، وصال شیرازی و ابوالقاسم هم دیده میشود. تعداد نویسندگان جدی متنهای بدون نقطه، شاید به هفت، هشت نفر هم نرسند که البته در بین آنها، دو سه تایشان خوب هستند و قابل قبول؛ هم به لحاظ محتوا و معنا و هم به لحاظ تعداد جملات.
- روزنامه مهد آزادی: اگر این کار قبلاً شده است، به نظرتان، چه ضرورتی داشته و چرا احساس کردهاید این کار، دوباره باید بشود و اصلاً این کار، نتیجه، پیام و یا اثری دارد یا بیشتر و صرفاً، جنبه تفننی آن، مد نظر بوده است؟
میخواستم یک کاری انجام بدهم که کمنظیر و درواقع، بینظیر بوده باشد؛ میخواستم نشان بدهم که در حوزه نویسندگی هم، مثل سایر حوزههای هنری، دست و بالمان باز است و میتوان کارهای متنوعی انجام داد. این نوشته من، وجه مشخصهاش که آن را از سایر موارد مشابه قبلی، به جز متن خطبه امام علی که خوُب اصلاً و ابداً قابل قیاس با آن نیست و این طبیعی و کاملاً هم بدیهی است که بحثی در آن نداریم، متمایزش میکند، این است که این متن، درواقع طولانیترین متن فارسی بدون نقطه است که تا به حال و تا به این لحظه، نوشته شده است؛ در موارد مشابه قبلی، بیشتر تا 400 کلمه یا حداکثر 800 کلمه بوده کل چنین متنهایی؛ درحالی که نوشته اینجانب، 7000 کلمه را دربرمیگیرد و درواقع، بیش از ده برابر، طولانیتر از موارد مشابه قبلی است. این نوشته، شروعش، از نیمه شعبان، یکم اردیبهشت ماه سال 1398 بوده و تا عید سعید غدیرخم همان سال، مصادف با 29 مردادماه، به مدت 4 ماه، به طول انجامیده که شبانهروز کار کردهام؛ بعدش هم که جهت ثبت اثر و اخذ گواهینامه برای ارائه، در سامانه مربوط بارگذاری شده؛ علاوه بر آن، در سامانه و مرکز مالکیت معنوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور نیز این نوشته، در حال به ثبترسانی میباشد. اینکه چه ضرورتی داشته است چنین نوشتهای، خوُب الزاماً ضرورتی نداشته است؛ این، درواقع، یک اثر هنری است در کنار همه اشکال و انواع هنرهای دیگر و انگیزه خاصی هم نداشتهام؛ برای خودم جالب بود و یک تفننی بود این کار و اینکه میخواستم یک رفرنس قابل دسترسی بوده باشد از مجموعه کلمات فارسی بدون نقطهای که در یکجا، جمع شده است، برای آیندگان و آنهایی که میخواهند مشابه چنین نوشتهای را بنویسند. این کار در ابتداء، سهل به نظر میرسد اما وقتی میخواهی یک جمله بدون نقطهای بگویی، میمانی. کسی که این کار را میکند، باید تا حدودی، اشراف داشته باشد بر لغات فارسی و عربی و گنجینه لغاتِ در ذهنش، گستردهتر بوده باشد.
- روزنامه مهد آزادی: این کار، سختی خاصی نداشت برایتان؟
بله سختی که داشت؛ فعلها در زبان فارسی، بیشترشان نقطهدارند و این، کار را سختتر میکرد؛ یعنی میآمدی یک جملهای را با موفقیت، مینوشتی و در آخر، میماندی به خاطر فعل. اولش هم که در حد یکی دو جمله و در پارهکاغذی مینوشتم و بیشتر، جنبه آزمایشی و تفننی داشت؛ میخواستم ببینم میشود این کار را انجام داد؟ بعد، به یک پاراگراف تبدیل شد؛ یک کار جدی نبود و برای دل خودم بود؛ به چند نفر از دوستان و همکاران که نشان دادم، تشویق شدم و همگی گفتند ادامه بدهم؛ من هم ادامه دادم و برایم، لذتبخش بود؛ مثل یک بازی بود؛ هرروز که جلوتر میرفتم، لذت بیشتری میبردم از این کارم؛ تا اینکه جدی شد این کار.
- روزنامه مهد آزادی: این نوشته بدون نقطه، در چه موضوعی است؟
مشخصاً نمیشود گفت در چه موضوعی است؛ چون به لحاظ نوع خاص این نوشته و سختی کار، محدودیت داشتم اینکه بتوان در موضوع خاصی تنظیم کرد و البته به نظرم، جالب و جذاب هم درنمیآمد و یکنواختی، از جذابیت آن میکاست. این نوشته، شرح حال چندسطری خیلی کوتاه و مختصری از خودم و قسمت عمده آن، بیشتر با محتوای معنوی بوده است؛ در مورد امام حسین و کربلا هم آوردهام؛ در مورد غدیرخم هم اشارهای شده و به خیلی از موارد و مسائل مربوط به زمان معاصر، مانند: آسیبهای اجتماعی و در آخر هم، با تقاضای دعا و با صلوات بر محمد و آل محمد، خاتمه یافته است.
- روزنامه مهد آزادی: عنوان این نوشتهتان را گفتید گذاشتهاید «مهمله مهآلود» معنای آن چیست و منظورتان، چه بوده است دقیقاً از این عنوان؟
خوُب شما استحضار دارید که حروف در یک تعریفی، دو جور هستند: حروف نقطهدار که منقوط اطلاق میشود برایشان و حروف بدون نقطه که مهمله یا معجمه گفته میشود و من هم عنوان این نوشته را مهمله گذاشتهام که نشانگر و گویای بدون نقطه بودن متن باشد و مهآلود برای اینکه خواستم بگویم این متن، هم بدون نقطه است و هم واقعی است اما در عین حال، مبهم است؛ مثل شخصی که در هوای مهآلود، در بالای یک بلندیای مانند کوه، ایستاده و وجود دارد و حضور هم دارد و واقعی هم است؛ معلوم است یک انسان است اما معلوم نیست چه کسی است یا چه چیزی، همراهش هست و این نوشته من هم، چنین وضعیتی را دارد.
- روزنامه مهد آزادی: در نظر دارید این نوشته را به چه شکلی، ارائه بدهید؟
نمیدانم؛ هنوز فکری نکردهام در این باره؛ حجمش، در حدی است که میشود حتی کتابش کرد؛ کتابی در قطع کوچک، مثل: جیبی یا پالتویی که همراه شخص باشد؛ خوُب، الآن بیشتر مردم و مخاطبان، در فضای مجازی، حضور دارند؛ شاید هم همزمان، در فضاهای مختلف مجازی، بارگذاری شود و امکان دانلود آن فراهم گردد یا به عنوان یک نوشته، در کنار سایر نوشتههای دیگر و در یک مجموعهای، آورده شود یا در مطبوعات بشود درج و منعکس کرد. شاید هم به صورت دیکلمه و همراه با صداگذاری، ارائه و خوانش شود که دوستان هنرمندی برای این کار سراغ دارم که میتوانند این کار را در بهترین شکلی، در استودیو ضبط صدا برای ارائه به صورت کتاب گویا و موارد مشابه، آماده کنند.
- روزنامه مهد آزادی: امیدواریم خوانندگان، از خواندن یا شنیدن این متن شما که ارائه خواهید کرد، لذت ببرند. مجموعه مهد آزادی هم آماده درج آن میباشد.
من هم امیدوارم این متن، برای خوانندگان، جالب بوده باشد و تشکر میکنم از روزنامه مهد آزادی که اولین نوشته من هم در همین روزنامه مهد آزادی، چاپ شده بود. تشکر ویژهای هم دارم از شخص مهندس سید مسعود پیمان، مدیر مسؤول توانمند روزنامه مهد آزادی که همیشه هم به انحای مختلف، بنده را تشویق کردهاند برای نوشتن و اخیراً هم که انتشار نشریه «یادآوری» را در روزنامه مهد آزادی اطلاعرسانی کرده بودند.
- روزنامه مهد آزادی: بهترین و بدترین کلمه یا جملههای این متنتان یادتان است، بفرمایید.
مگر میشود یادم نباشد؛ بارها این متن، خوانش شده است؛ بهترین و والاترین کلمات، الله و بعدش هم ولی عصر و اسامی برخی امامان و پیامبران و بعدش هم، واژه مادر، بهترین کلمهها هستند؛ «مرد ملاّک و طمّاع»، «عمروعاص»، «مرادیِ مردود و مطرود الهی» همین ابن ملجم مرادی، وعدههای واهی مسؤولها و تعدادی دیگر که اکنون، دقیقاً در یادم نیست، بدترین کلمهها و مفاهیم بدون نقطه هستند.
- روزنامه مهد آزادی: به نظرتان، این اثر، یک شاهکار و یک اثر برجسته محسوب میشود در ادبیات فارسی؟
نه؛ چه شاهکاری؟ من چنین تصوری ندارم؛ در مقابل اشعار و نوشتههای مولوی و حافظ و سعدی و بسیاری از نویسندگان و ستارگان آسمان ادبیات فارسی، چه در گذشته و چه در زمان معاصر، اینها چیزی نیست به نظرم. البته آیندگان آن را خواهند خواند و نظر خواهند داد و من هم به دنبال این نبودم و نیستم که این، شاهکار باشد یا به خاطر آن، تقدیری و تشکری بشود از من؛ واقعاً دنبال این نبودهام؛ من این را ابتدائاً، برای خودم و دل خودم نوشته بودم و بعد هم که دوستان، مطلع شدند و مکرر، پیشنهاد دادند و خواستند عرضه بشود، من هم متقاعد و راغب شدم و اطاعت کردم تا در اولین فرصت و پس از سپری شدن برخی اقدامات، ارائه شود.
- روزنامه مهد آزادی: شما علاوه بر یک عنوان کتاب منتشرشده، چندین عنوان هم کتاب نوشتهاید اما چنانکه قبلاً هم در مصاحبههای دیگری هم به آن اشاره کرده بودید، هنوز چاپ نکردهاید؛ بفرمایید در چه موضوعی است این نوشتهها و چرا به چاپ نمیرسانید؟
خوُب، الان کتابخوان کم شده است و این را با مراجعه به آمار سرانه کتابخوانی در ایران میشود فهمید و البته اکنون، شکلهای عرضه کتاب و کلاً عرضه نوشته هم متفاوت شده است. فیلم و زینک و کاغذ، مدتی است از سبد حمایتی جدی، حذف شده است و ما هنوز هم در تولید زینک، مشکل داریم. از تولید کاغذ داخلی هم حمایت چندانی نمیشود و خیلی موارد دیگر که همه اینها، در بازار نشر، چه کتابش و چه مطبوعاتش، تأثیر معناداری داشته است. چنانکه میدانید زینک چاپ افست، صد در صد، کاغذ مطبوعات، تقریباً نود درصد و مرکب و سایر ملزومات مربوط، 60 درصد، وابسته و منوط به واردات است و هنوز هم این مشکلات را ما در حوزه چاپ داریم و بهتر که نشده، بدتر هم شده است. وقتی کسی کتابی مینویسد، از ابتدا تا انتهای این پروسه و درنهایت، در پخش و در عرضه آن، دچار زحمت و مشکل میشود و چهبسا، از کارهای روزمره دیگرش هم میماند. به خاطر همین، بنده ترجیح میدهم اگر وضع، به همین منوال پیش برود، نوشتههایم را در مطبوعات که سریعترین و کم هزینهترین راه ممکن است، به نظر مخاطبان برسانم؛ کمااینکه، بیشتر نویسندهها، هماکنون، این شیوه را برگزیدهاند؛ البته خوُب، معلوم است که ماندگاری کتاب به لحاظ زمانی و وجود سایر مزایا در آن، بیشتر در اولویت است و اولویت اول بنده هم، ارائه به صورت کتاب است؛ اگر امکاناتش فراهم شود. موضوع نوشتههای من که همین داستانکهای مینیمالیستی است، بیشتر در حوزههای مختلف اجتماعی و فرهنگی و بعضاً، در حوزه آسیبهای اجتماعی است.
- روزنامه مهد آزادی: قصد رونمایی رسمی از این اثر را به صورت کتاب یا به شکل دیگری، ندارید؟
نه؛ از رونمایی و با اینجور مطرح شدنها، زیاد میانهای ندارم؛ به نظرم، ما خودمان را نباید به مردم تحمیل کنیم و یا کاری کنیم تا حمل بر اظهار فضل، خودنمایی یا تفاخر بوده باشد که بهشدت، منع شدهایم از اینها که صدمه به روح و روان آدمی است. البته کسی که دوست دارد و علاقهمند است، دنبال نوشته اینچنینی و هنرهای دیگر هم میرود و هرطوری شده، نویسندهاش را پیدا میکند. با رونمایی و دوتا عکس انداختن و اینجور چیزها هم نمیشود اثری را بالا برد؛ مردم و اهالی فرهیخته، خودشان تشخیص میدهند. اخیراً، با فرهنگستان* زبان و ادب فارسی، مکاتبهای داشتم که پیشنهاد شده است اینکه بعد از تألیف مقالهای و با اشاره به پیشینه چنین نوشتههایی و همراه با ذکر نمونه، متن بلند خود را برای اطلاع اصحاب نظر، معرفی و ارائه کنم که توصیه بهجایی است به نظرم.
- روزنامه مهد آزادی: و حرف آخرتان؟
به نظرم، خوب است این نوشته و مشابه آن را عموم علاقهمندان و نویسندگان محترم، به خصوص تحصیلکردگان و مدرسان در حوزه ادبیات فارسی، چنانچه تمایل داشتند، ادامه بدهند. میتوان در کلاسهای درس فارسی و ادبیات، این کار و مشابه آن را جزو برنامهها و تکالیف درسی قرار داد و یک رقابت و مسابقهای، بین دانشآموزان برگزار و ایجاد کرد تا دانشآموزان، مجبور و ملزم باشند برای مطالعه بیشتر و غور در کلمات فارسی؛ مثلاً میتوان انشای بدون نقطهای را با موضوع خاص یا آزاد، از دانشآموزان خواست و بچهها را درواقع، به فکر و جستجو در گنجینه لغات فارسی وارد و وادار کرد؛ به نظرم، این کار و مشابه آن، ورزشی برای مغز است و در بهبود مطالعه و یادگیری کتب درسی نیز مؤثر است؛ چیزی که صاحبنظران هم میگویند.
- روزنامه مهد آزادی: قسمتی از متن بدون نقطه را اگر مقدور است قبل از ثبت مالکیت اثر و چنانچه از حفظ هستید، برای خوانندگان مهد آزادی، خوانش نمایید تا درج کنیم.
حفظ که نیستم اما در اینجا، فایلش را دارم که چند سطر آخر متن را عیناً برایتان ارائه میکنم:
«... هوای ارم و دارالسلام دارم در سرم. ماه و سال و عمر هم سر میرسد؛ مرگ، کمی دلهره دارد؛ اگر اَعمال کمی همراه داری. در محکمه عدل الهی، مالک اصلی، همه را گرد هم میآوَرد. گدا و سائلِ حمد و سورهام در دوره ورای مرگم. اطاله کلام، گاهی صدمهها دارد؛ میروم؛ وداع و درود. لمحه دلدار، مرا گوارا آمد. هرکسی، در هر دوره آمدهای، مراسله مرا مطالعه کرد و سلام و درودی داد مرا؛ کَرَمی داد مرا؛ مددی داد مرا؛ گوهری داد مرا؛ کمکی کرد مرا و حمدی حواله و عطاء کرد مرا، دادار و کردگار، او را مراد روا دارد. الهی، ارواح همه مادرهای والا و صالحه را و روح مادر مرا هم مسرور دار. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد.»
- در جریان مکاتبه با فرهنگستان زبان و ادب فارسی و طرح موضوع مربوط، نامهای به شماره 1101/3494 مورخ 99/12/26 ، با امضای دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان دریافت شد که در قسمتی از آن، توصیه شده و آمده است: «... شایسته است با تألیف مقالهای، با اشاره به پیشینه تفنن مذکور و ذکر نمونهها، متن بلند بدون نقطه خود را برای اطلاع اصحاب نظر معرفی کنید...»
- روزنامه مهد آزادی، چهارشنبه، اول اردیبهشتماه 1400، دوره جدید، سال شانزدهم، شماره 16، صفحه 4.
- روزنامه مهد آزادی، چهارشنبه، 2 اردیبهشتماه 1400، دوره جدید، سال شانزدهم، شماره 17، صفحه 4.