loading...

Comparative Education

حکایت سیل، حکایت تازه‌ای نیست. هر سال، بهار یکی دو روز این طرف و آن طرف‌تر، بارانی می‌أگیرد و تگرگی می‌زند و بعدش هم سیلابی راه می‌افتد. این روزها، نه تنها شاهدان معمولی و کاملاً اتفاقی می‌توانند سی

محمدرضا باقرپور بازدید : 115 یکشنبه 22 تیر 1399 زمان : 1:42 نظرات (0)

حکایت سیل، حکایت تازه‌ای نیست. هر سال، بهار یکی دو روز این طرف و آن طرف‌تر، بارانی می‌أگیرد و تگرگی می‌زند و بعدش هم سیلابی راه می‌افتد. این روزها، نه تنها شاهدان معمولی و کاملاً اتفاقی می‌توانند سیل را از نزدیک ببینند، بلکه شاهدانی هم هستند که درست، به هوای دیدن سیل، به خیل شاهدان می‌پیوندند. البته غرض، تنها دیدن نیست؛ فیلم و عکس گرفتن و به اشتراک گذاشتن آن هم از انگیزه‌های این حرکت است؛ بنابراین آنهایی که در این هوا، به هر دلیلی از خانه بیرون نرفته‌اند و حتی اهالی شهرهای دور و نزدیک هم می‌توانند سیل را به صورت لایو یا همان زنده خودمان، ببینند و هیجانات خودشان را ابراز کنند. حالا دیگر یکی از تفریحات مردم این شده که خودشان را به محل حوادث طبیعی و غیرطبیعی برسانند و چنان فیلمی بگیرند که بالای دست بقیه استوری‌ها بلند شود و لایک بیشتری بخورد. نمی‌خواهم بروم سراغ سؤال‌های تکراری که چرا از حوادث، فیلمبرداری می‌کنیم و با آن عکس سلفی می‌گیریم و چرا اصلاً حادثه برای ما حکم تفریح را پیدا کرده و چنین و چنان! اینها هم بالاخره حقایق جامعه امروز ما هستند و کم یا زیاد، هیجان‌های مورد نیاز مردم را تأمین می‌کنند؛ آن هم به صورت ناگهانی و گاه غیر قابل پیش‌بینی و از همه مهمتر، مجانی و بی‌هزینه. به مدد تکنولوژیهای نوین، به راحتی می‌توان این هیجان‌ها را به اشتراک گذاشت تا به اندازه مورد نیازمان، هیجان‌زده شویم و البته همراه با کمی نگرانی و تأثر و تأسف اما هنوز هم رویکردهای سنتی‌تری، به مقوله سیل وجود دارد و نگاه‌های کارکردگرایانه بعضی‌ها را نباید از نظر دور داشت. چند روز پیش، ناگهان توسط باران و تگرگ، در وسط خیابان غافلگیر شدم و البته بسیار بیشتر از اندازه مورد نیازم، هیجان‌زده و نگران شدم. کفش‌هایم پر از آب شده بود و این احتمال را به وجود می‌آورد که ناگهان از هم گسیخته شود. یک تلنگر حسابی خوردم برای اینکه دیر یا زود باید کفش دیگری دست و پا کنم؛ چرا که یادم افتاد این کفش‌ها، اگر نه در تندباد و موج حوادث، اما بالاخره در این پازدن‌های روزمره، یک روزی طاقتش طاق می‌شود. از طرفی، سر تا پا خیس شده بودم و از اینکه مبادا سرما بخورم، نگران شدم. همان یک سرماخوردگی، کلی دنگ و فنگ دارد؛ از دردسر دکتر رفتن و گذراندن دوره سرماخوردگی الی آخر. اینها به کنار، باید سریع خودم را به خانه می‌رساندم که شامی دست و پا کنم. بالاخره نمی‌توان برای شکم چندتا آدم گرسنه بهانه تراشید که چون باران می‌بارید، نتوانستم نانوایی بروم و مایحتاج شام را تهیه کنم. این بود که با یک جست، کانگورووار پریدم داخل میوه‌فروشی سر محل و چند قلم میوه و سبزی سفارش دادم. پیرمردی که معلوم بود از این بوران، به مغازه میوه‌فروش پناه آورده، روی چهارپایه‌ای نشسته بود و از باران می‌گفت؛ از شدت و عظمتش؛ طوری شاخ و برگ می‌داد و توصیف می‌کرد گویی به جز او کسی آن باران را ندیده! ‌باران داشت آرام می‌گرفت اما سیلاب همچنان جاری بود و به نظر می‌رسید دارد بیشتر و بیشتر هم می‌شود. داشتم سبزی و میوه‌ام را تحویل می‌گرفتم که حرف پیرمرد به اینجا رسید: «اما عجب سیلی بود؛ دمش گرم؛ جوی‌ها را شست و تمیز کرد. خدا می‌داند چه‌قدر آشغال توی جوی‌ها تلنبار شده بود؛ همه را یکجا برد و صفایی به شهر داد.» یادم افتاد از وقتی این شبکه‌های مجازی راه افتاده بودند، همه‌اش درگیر ظاهر ماجرا شده بودیم و کارکردهای جدی‌تر سیل یادمان رفته بود. بله، بردن آشغال‌ها مهمترین کاری است که سیل هر ساله برایمان انجام می‌دهد. دستش درد نکند و به قول پیرمرد، دمش گرم. هرقدر هم که خرابی به بار می‌آورد، نوش جانش. بگذار بین این همه آشغال، چند تا اتومبیل و خرت و پرت اضافی هم ببرد؛ چه ایرادی دارد؟ برای این چند تا وسیله ناقابل نمی‌شود خوبی‌هایش را نادیده بگیریم.

✍️ پروین بابایی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
(در مورد موضوعات مربوط به تعليم و تربيت)(استفاده از مطالب وبلاگ، در جایی دیگر، منوط به ذکر منبع و درج نام نویسنده و مترجم است.)(نام و نام خانوادگی مدیر وبلاگ: محمدرضا باقرپور. اسم مستعار: «رضا» و گاهی «محمد»)ایمیل: hannaneh7@yahoo.com* hannaneh7.hannaneh7@gmail.com (سطح تحصیلات: کارشناسی ارشد) شماره‌های تماس، با وبلاگ: 09141260189*09143006168* شماره اصلی و User name فضای مجازی: 09143006168 laylalalaylaylalalaylaylalay@ نویسنده، ویراستار متن‌های فارسی، داستانک و مینیمال‌نویس. صاحب طولانی‌ترین متن فارسی بدون نقطه، با بیش از 7500 کلمه. صاحب امتیاز و مدیر مسؤول رسانه «یادآوری». مطالب وبلاگ Comparative Education «آموزش و پرورش تطبيقی»، به مرور و با انتقاد و با پیشنهاد کاربران، منتقدان و همراه با نظارت دقیق و بازخوانی و بازنویسی مدیر وبلاگ، هم به لحاظ شکلی و هم به لحاظ محتوایی، ویراستاری و به‌روزرسانی می‌شود. Welcome to my blog
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • مطالب
    نظرسنجی
    دیدگاه کلی جناب عالی، نسبت به این وبلاگ، چه گونه است؟
    داستانک ها، تا چه حد، مورد پسند جناب عالی است؟
    آيا جناب عالي، با استمرار اين وبلاگ، با اين شيوه، موافق مي باشيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1035
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 313
  • آی پی دیروز : 268
  • بازدید امروز : 395
  • باردید دیروز : 351
  • گوگل امروز : 56
  • گوگل دیروز : 36
  • بازدید هفته : 4,490
  • بازدید ماه : 8,266
  • بازدید سال : 77,760
  • بازدید کلی : 660,393